بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ ایجاد شد تا مطالب در دسترس عموم قرار بگیرد و إن شاء الله به پرسش های دوستان پاسخ خواهیم داد
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبیات عرب و آدرس adabiatarab2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 5756
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

کل مطالب : 110
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 14
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 17
بازدید سال : 981
بازدید کلی : 5756
خیر مقدم

بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام علیکم خدمت شما دوستان گرامی.

هدف از ایجاد این وبلاگ، گسترش معارف و علوم دینی است.

إن شاء الله خدا ما را در این مسیر ثابت قدم قرار دهد و بتوانیم با موفقیت این معارف رو منتشر کنیم.

 

دوستان عزیز اعم از دانش آموزان، کنکوری ها، دانشجوها، طلاب و... اگر سؤالی نسبت به قواعد عربی داشتید ، ما در خدمت شما هستیم و سعی براین خواهد بود که در أسرع وقت پاسخ داده شود. 

 

کانال ما رو در ایتا دنبال کنید. 

 

https://eitaa.com/adabiatarab2

 

اللهم عجّل لولیک الفرج

تعداد بازدید از این مطلب: 306
برچسب‌ها: ادبیات , عرب , خیرمقدم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آیه 21 سوره دخان

#سؤال

به چه دلیل در آیه 21سوره دخان «و إن لم تومنوا لِی فأعتزلونِ» ، به جای «باء» و کلمهٔ «بی» ، «لی» آمده است؟

 

#پاسخ

 

پاسخ اجمالی: 

احتمال دارد «لام» در اینجا به معنای «باء» و برای #تعدیه باشد یا اینکه «لام» برای غیر تعدیه و برای بیان منفعت باشد. در صورت اول معنای آیه همان «فان لم تومنوا بی» و تعبیر به لام برای تفنن در عبارت است. در صورت دوم معنای آیه این است که اگر تصدیقی نمی کنید که به نفع من باشد پس مرا رها کنید و تکذیب نکنید. و وقتی تصدیق #فرعونیان به نفع حضرت #موسی است که حداقل اگر تصدیق رسالت و خواسته های او را نمی کنند خود موسی را به راستگو بودن تصدیق کنند که در این صورت مردم نیز به راحتی به او ایمان می آورند اما چنین نکردند بلکه او را تکذیب کردند چنانچه قرآن می فرماید: «فقالوا ساحر کذاب» 

 

پاسخ تفصیلی:

وجه اول در پاسخ کلام #شیخ_طوسی در تفسیر #التبیان است که «لام» را بمعنای باء دانسته و این طور ترجمه نموده است که اگر به من ایمان نمی آورید و تصدیق به رسالت من نمی کنید پس لا اقل با ترک اذیت مرا رها کنید چرا که اگر خوبی را با خوبی پاسخ نمی دهید لااقل با بدهی پاسخ ندهید.

در کتاب #لسان_العرب نیز در ذیل لغت اعتزال مراد از «لم تومنوا لی» را «لم تومنوا بی» دانسته است.

بنابراین همانطور که فعل آمن با باء برای تعدیه می آید با لام نیز متعدی می گردد مانند «فآمن له لوط» که معنی آن «فامن به لوط» است. و تعبیر به لام برای تفنن در عبارت باشد.

 

وجه دوم که در #المیزان ذیل آیه «اذن خیر» بیان شده این است که ممکن است «لام» همراه فعل آمن استعمال گردد و برای #تعدیه نباشد مانند آیه «قُلْ أُذُنُ‏ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنين‏» که در این آیه لام برای تعدیه نیست و معنی آن این است که ایمان می آورد به نفع مومنین. اصل #معنای_ایمان تصدیق است و وقتی تصدیق پیامبر «صلی الله علیه و آله» به نفع مومنین است که آنان را در خبردادنشان تصدیق کند یعنی این تصدیق، #تصدیق_مخبری باشد نه #تصدیق_خبری. 

تصدیق مخبری یعنی تصدیق این که خبر دهنده در خبر دادنش صادق است و اعتقاد به خبرش دارد هر چند خبرش مطابق با واقع نباشد.

 

بنابر این، در آیه مذکور «فان لم تومنوا لی فاعتزلون» هر دو وجه محتمل است وجه اول اینکه لام برای تعدیه و به معنای باء باشد که در این صورت متعلق ایمان ذکر شده که خود حضرت موسی «علیه الصلاه و السلام» است و تعبیر به لام به جای «باء» برای تفنن در عبارت است 

یا اینکه «لام» برای تعدیه و بمعنی «باء» نباشد بلکه ایمان به نفع من منظور باشد که در این صورت متعلق ایمان ذکر نشده است و تصدیقی که به نفع حضرت موسی «علیه السلام» است، تصدیق مخبری است. یعنی همینکه #فرعون و جباران قوم #بنی_اسرائیل او را دروغگو ندانند و او را فرد راستگو بدانند کافی است که مردم ایمان به موسی بیاورند ولی برخلاف درخواست حضرت موسی فرعون در مخالفت با حضرت موسی به او ساحر کذاب گفت. قرآن در سوره غافر چنین بیان فرموده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ‏ مُبينٍ‏ (23)

إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ‏ (24)»

تعداد بازدید از این مطلب: 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تحقیق علمی

#سؤال

«واو» در عبارت «لابد و أن یکون عاقلاً » چه نوع واوی است!؟

 

 

#پاسخ

 

زائدة للتأکید

داخل ایتا ما را دنبال کنید. 

 

@adabiatarab2

تعداد بازدید از این مطلب: 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


« اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ »

#تحقیق_علمی

 

نکته : در آیه « اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ »

 

« أقوم » خبر هست برای « هی » 

و از طرفی خبر ( یعنی : أقوم ) مفرد مشتق هست !! زمانیکه خبر مفرد مشتقی باشه که ضمیر مستتر رو رفع داده ، مطابقت بین مبتدا و خبر واجب هست. پس چرا مبتدا ( یعنی : هی ) مؤنث اومده و خبر ( أقوم ) مذکر!؟

و از طرفی هم قاعده داریم در اسم تفضیل که میگه زمانیکه أفعل تفضیل خالی از أل باشه ، افعل تفضیل همیشه مفرد مذکر میاد!

خب در این مثال دو قاعده با هم تعارض کردند !

تعارض بین قاعده ( وجوب مطابقت مبتدا و خبر در مفرد مشتق رافع ضمیر ) و قاعده ( وجوب مفرد مذکر اومدن اسم تفضیل زمانیکه خالی از أل باشه ) چگونه حل میشه!؟

 

 

#پاسخها_و_مؤیدات:

 

1- قاعده ی این که خبر زمانیکه مفرد مشتق از قسم افعل تفضیل باشه وجوب مطابقت بین مبتدا و خبر در تذکیر و تأنیث لازم است، تسامحی است و یک قاعده ی عقلی صرف نیست که تخصیص بردار نباشه بلکه قاعده اعتباری است و تخصیص بردار هست و افعل تفضیل مجرد از أل و اضافه از این قاعده ای که در خبر مفرد مشتق هست استثناء شده و به تعبیری طبق کتاب شرح صمدیه، عدول از اصل صورت گرفته.

 

2- دلیل اینکه خبر افعل تفضیل مجرد از أل و اضافه، مفرد و مذکر میاد این هست که شبیه أفعل باب تعجب هست و به افعل باب تعجب علامت تثنیه و جمع متصل نمیشه پس به افعل تفضیل مجرد هم این علائم متصل نمیشه و به همین خاطر در افعل تفضیل مجرد، خبر با مبتدا مطابقت نمیکنه. ( به دلیل شباهتش به افعل تعجب) کما اینکه در حاشیه صبان این مطلب اومده. 

 

3- بر فرض که تعارضی هم رخ بده (که نمیده چون عرف تسامح میکنه) به نحوی باید بین دو قاعده جمع کنیم. حالا یا جمع تبرعی طبق مبنای کسانی که آن را جایز می‌دانند و یا جمع عرفی و مقبول (دلالی) که مواردش مفصل در اصول بحث شده و ما در بیانش نیستیم

 

و...

 

https://eitaa.com/adabiatarab2

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 17
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کانال ادبیات عرب

کانال ادبیات عرب ما رو در ایتا دنبال کنید و سؤالات خود را مطرح فرمایید.

https://eitaa.com/adabiatarab2

تعداد بازدید از این مطلب: 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کانال پاسخ به شبهات

کانال پاسخ به شبهات را در ایتا راه اندازی کردیم

عضو بشید و اگر شبهه ای بود مطرح کنید

https://eitaa.com/eeteghadi

تعداد بازدید از این مطلب: 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تشخیص حرکت عین الفعل

روش_تشخیص_حرکت_عین_الفعل

برای اینکه بفهمیم حرکت عین الفعل چی هست اول باید ببینیم فعل ثلاثی مجرد هست یا ثلاثی مزید!!⁉️

١ اگر فعل ثلاثی مزید باشه که طبق باب ، میشه تشخیص داد مثلا باب إفعال میشه أفْعَلَ ( عین فعل ماضی باب إفعال میشه مفتوح ) یُفْعِلُ ( عین فعل مضارع باب إفعال میشه مکسور )

پس در ثلاثی مزید عین فعل قیاسی ( قاعده مند ) هست و طبق باب میشه تشخیص داد .

٢ اگر فعل ثلاثی مجرد باشه روش تشخیص عین الفعل سماعی هست یعنی باید به معجم یا فرهنگ لغت مراجعه بکنیم و ببینیم عرب چجور استعمال کرده .پس برای تشخیص حرکت عین الفعل ثلاثی مجرد باید رجوع به معجم کرد.

حالا گاهاً یک فرمول هایی ذکر شده که غالباً میشه بدون رجوع به فرهنگ لغت تشخیص داد که حرکت عین الفعل چیه ❕❗️????????????

۱-باب ( فَعِلَ یَفْعَلُ ) اغلب بر حالات غیر ثابت یا بر رنگ ها یا عیوب دلالت می‌کنه ، مثلا: حَزِنَ یَحْزَنُ (اندوهگین شدن ) ، فَرِحَ...(شاد و خُرّم شدن )، سَوِدَ...( سیاه شدن )، عَرِجَ ...(شَل و لنگ شدن) 

۲-باب ( فَعُلَ یَفْعُلُ ) بیشتر بر خلقیات و اوصاف ثابت ، دلالت می‌کنه . مثلاً: حَسُنَ یَحْسُنُ (زیبا -نیکو شدن )، لَؤُمَ یَلْؤُمُ (پست و فرومایه و لئیم شدن ) ، جَمُلَ یَجْمُلُ ( زیبارو یا زیباخو شدن)

توجه: اینکه ببینیم فعل مثال هست یا اجوف یا ناقص یا لفیف ، کار را برای ما راحت تر میکند . چون مثلا ابواب ثلاثی مجرد در مثال واوی( وضمسکح) ، در مثال یائی ( یضکس) ، در اجوف واوی ( نوس ) و در اجوف یایی ( سیض ) و... هست.

تعداد بازدید از این مطلب: 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق واو و أو عطف

در واو عاطفه ، معطوف و معطوف علیه تحت یک حکم جمع میشن . اما در أو عاطفه حکم بر یکی از معطوف و معطوف علیه هست به صورت مبهم.

واو عاطفه استعمال میشه برای مطلق جمع ولی اصل در معنی أو عاطفه تسویه در حکم بین معطوف و معطوف علیه است. و گاهی أو عاطفه برای تقسیم هم میاد.

تعداد بازدید از این مطلب: 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مراد از ارصاد در علم بدیع

مراد از ارصاد در علم بدیع ( محسنات معنویه ) چیست !؟

به ارصاد ، تسهیم هم میگویند.

ارصاد در لغت : 

آماده شدن ، نگهبان گماردن ، مراقبت کردن

ارصاد در اصطلاح :

این که پیش از فاصله در فقره یا پیش از قافیه در شعر ، چیزی ذکر گردد که بر آن فاصله یا قافیه دلالت کند هر گاه که ( رَوِیّ ) شناخته شود.

مراد از فِقْرَة : قسمتی از نثر است و آن قسمت به منزله بیت در شعر است که به آن قرینه هم میگویند.

مراد از رَوِیّ : قافیه یا پسوند کلمات آخر اشعار است که حرف اصلی آخر آنها یکی باشد و آن حرف را در اصطلاح « رَوِیّ » میگویند. مانند کلمات « دل ، گِل ، مایل ، حاصل ، مشکل » که آخرین حرف اصلی آن ها ( لام ) است.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ ﴿۳۸﴾

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ﴿۳۹﴾

فاصله پیش از آیه ۳۹ ، کلمه « لُغُوب » است که رَوِیّ آن « باء » است‌. ما با شنیدن « قبل طلوع الشمس » در آیه ۳۹ وقتی « قبل » دوم را شنیدیم میفهمیم پس از آن باید « غُرُوب » باشد با توجه به کلمه « لُغُوب » در آیه پیش از آن.

https://eitaa.com/adabiatarab2

تعداد بازدید از این مطلب: 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق فاعل و اسم فاعل

اسم فاعل اسمی است که با ساختار خود ، بر صدور حدث دلالت می‌کند. اما فاعل نقشی است که کلمه ، در ترکیب با دیگر کلمات در جمله پیدا میکند ؛ حال فرقی نمیکند که وزن این کلمه ، بر چه چیز دلالت میکند یا اساساً وزن آن معنایی داشته باشد یا خیر.

برای نمونه : وزن « کاتب » میتواند در جمله نقش هایی چون مبتدا ، خبر ، فاعل ، مفعول ، مجرور به حرف جر ، صفت و حال را بپذیرد ؛ ولی همچنان به معنای « نویسنده » ( معنای اسم فاعلی ) باشد ؛ این معنا از جایگاه کلمه در جمله فهمیده نمیشود ؛ بلکه کلمه به خودی خود این معنا را میرساند.

مثال :

۱- الکاتب ذَهَبَ

۲- عَمروٌ کاتبٌ

۳- ذَهَبَ الکاتبُ

۴- أَجْلَسْتُ الکاتبَ

۵- مَرَرْتُ بِکاتبٍ

در همه این مثال ها « کاتب » اسم فاعل می‌باشد اما فقط در مثال سوم فاعل است.

رابطه اسم مفعول و نقش مفعول نیز از همین قبیل است. اسم مفعول عنوانی است که از کلمه ، به خودی خود فهمیده میشود ؛ مانند : مسرور ( خوشحال شده ) ؛ ولی عنوان مفعول ، نقشی است که از بررسی رابطه یک کلمه در جمله با دیگر عناصر آن جمله درک میشود.

تعداد بازدید از این مطلب: 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود